EN +93 700 44 44 78 info@dsawco.org

ترویج نرم و پنهان خشونت علیه زنان در رسانه‌های افغانستان

در خانه مادرم همه جمع شدیم. تلویزیون روشن است و در یکی از تلویزیون‌های مذهبی افغانستان در زیرنویس یک برنامه دینی چنین نوشته است: شوهر من با خاله ام دوست شده است و می‌گوید او را دوست دارد، اگر او مرا طلاق بدهد، می‌تواند با خاله‌ام ازدواج کند؟ در پاسخ نوشته بودند: بله این ازدواج جایز است.

من ساعت‌ها به تاثیرات نشر این سوال و پاسخ آن فکر کردم، رسانه‌هایی که چهره مذهبی تندتری دارند و سایر رسانه‌ها را به گسترش فحشا و از بین بردن بنیان خانواده ها متهم می‌کنند، بسیار راحت و ساده با بی پروایی به خشونتی نامحسوس اما تاثیرگذار دامن می‌زنند

سوار تاکسی شده ام و با پسرانم به طرف خانه می‌آیم، رادیو روشن است و صدای قهقه‌های گرداننده جوان زنی فضای موتر را پر کرده است، او از کلماتی چون جان، قند، عزیز دل بار بار استفاده می‌کند، راننده پوزخندی می‌زند و می‌گوید: بر پدر همی رقم اولاد تربیت کردن لعنت، چی خنده و مستی دارد این دختر بی پدر.

می‌پرسم: کاکا مجبور هستی گوش کنی؟ با صراحت جواب می‌دهد: پس چی کنم، تمام رادیوها را همین‌ها پر کرده، من آهنگهایش را خوش دارم، در خانه اگر دخترم اینطور گپ بزند، سرش را می‌شکنم.

پسرانم مشغول بازی کردن گیم هستند، همه‌اش صدای آمبولانس و پلیس و آژیر خطر. می‌گویم این صداها مرا می‌ترساند، سرگرمی دیگری ندارید؟

امیرعلی پسرم جواب می‌دهد: هر شبکه تلویزیونی را بگذاریم که خودت میگی نبینید، مزخرفات نشر می‌کند، همه‌اش زنان را تحقیر می‌کنند و خشونت را نشان می‌دهند، با فیسبوک مصروف شویم می‌گویی در سن استفاده از فیسبوک نیستید، گیم هم بازی نکنیم پس ما چی کنیم؟

آزادی بیان یکی از دستاوردهای چهارده سال گذشته است، موجی از رسانه‌های صوتی و تصویری و نوشتاری، رسانه‌های اجتماعی چون فیسبوک و توییتر و تلگرام همه در سال‌های اخیر، جای خودش را بین مخاطبین باز کرده است.

حضور گرداننده‌های زن در برنامه‌های مختلف رادیو و تلویزیون، ده‌ها و صدها خبرنگار زن در سطح کشور و استفاده زنان از رسانه‌های اجتماعی تصویر قشنگی از بودن و همراهی زنان در کنار مردان را نشان می‌دهد اما وقتی کمی دقیق‌تر شویم ، متوجه می‌شویم که متاسفانه این حضور علاوه بر فوایدی که داشته، مشکل ساز هم بوده است.

با اینکه تمامی مسئولین رسانه‌ها مدعی این هستند که تلاش دارند تا به گسترش حقوق زنان و برابری زن و مرد کمک کنند و همگام با سایر نهادهای مدنی در راستای کاهش خشونت علیه زنان همکار باشند اما عملا اتفاقات دیگری رخ می‌دهد که کمتر مسئولین متوجه آن می‌شوند؛ برنامه‌ها بسیار نرم و آرام افکار مخاطبین را مورد حمله قرار داده و بر آنها ضربه وارد می‌کند و بدون آنکه علنی شود خشونت علیه زنان در اجتماع و خانواده از طریق رسانه ها در حال افزایش است.

برای من به عنوان یک زن، یک مادر و یک فعال حقوق زن و کسی که بیش از ده سال در رسانه‌های افغانستان کار کرده‌ام، این موضوع از اهمیت خاصی برخوردار است، برای اینکه موضوع وضاحت بیشتری پیدا کند من حضور زنان در برنامه‌های رسانه‌ای را به سه دسته تقسیم بندی می‌کنم و به صورت مختصر به نقش هر کدام از این رسانه‌ها در افزایش خشونت علیه زنان می‌پردازم

الف: تلویزیون‌ها

بیش از ده‌ها تلویزیون در پایتخت افغانستان فعالیت دارند که نشرات بسیاری از آنان در سطح کشور قابل رویت است و همچنین در ولایت مختلف تلویزیون‌های محلی نیز نشرات خاص خود را دارند، در کنار آن ده‌ها شبکه ماهواره‌ای اعم از ایرانی، ترکی، عربی، آمریکایی، اروپایی و غیره نشرات و برنامه‌های خاص خود را دارند.

تلویزیون در کلان شهرهای افغانستان بیشترین مخاطبین خود را دارد، بزرگترین تفریح خانواده‌ها در ساعات باهمی دیدن تلویزیون‌ها و سریال‌های مختلف و برنامه‌های تفریحی است. نشرات تلویزیون‌ها در کنار اینکه می‌تواند حس هم پذیری و روابط خانوادگی را در کنار همدیگر بیشتر بسازد و زمینه‌ساز فضایی گرم و صمیمی شود، تاثیرات منفی کنترل نشده را نیز به همراه دارد. سریالهایی که حس بی اعتمادی را بین اعضای خانواده بیشتر می‌سازند، تبلیغات تلویزیونی که کرامت زنها را در سطح یک ماشین لباسشویی یا یک بستنی کاهش می‌دهند، برنامه‌های تفریحی که مردان در نقش زنان ظاهر شده و زنان را موجوداتی پرخاشگر، بی منطق، شی‌ای برای لت و کوب و توهین و تحقیر نشان می‌دهند.

خبرهایی که از انواع خشونت علیه زنان نشر می‌شوند اما کمتر پیگیری می‌شوند تا نشان دهد سرنوشت قربانیان و مرتکبین خشونت‌ها به کجا رسید؟ و این نقص سبب می‌شود شهروندان تصور کنند که اعمال خشونت علیه زنان یک امر عادی و پذیرفته شده در جامعه است که پیگرد قانونی ندارد.

گردانندگان زن در تلویزیون‌های افغانستان، تحت شدیدترین اتهامات اخلاقی در اجتماع قرار می‌گیرند و خانواده‌ها آنها را به عنوان الگوهای منفی رفتاری در خانواده‌های سنتی خویش با زنان و دختران خود به مقایسه می‌گیرند و در بسیاری از موارد حق فعالیت در اجتماع و حتی ادامه تحصیل و کار را از دختران و زنان خود را سلب می‌کنند زیرا به گفته خودشان نمی‌خواهند مانند آنها بدنام شوند.

بعدی دیگر از این خشونت‌ها، در خود رسانه‌ها به چشم می‌خورد؛ در بسیاری از رسانه‌ها برای استخدام کارکنان زن ملاک‌های خاص وجود دارد. مثل اینکه گرداننده‌ها باید به خواست مدیران خود لباس بپوشند، حرف بزنند و عمل کنند که در حقیقت شخصیت واقعی یک زن و یک فرد را به سمت و سویی خلاف آنچه است، هدایت می‌دهند که ادامه آن سبب ترک همیشگی عرصه کار رسانه‌ای می‌شود.

ب: رادیوها:

علاوه بر کابل، در بسیاری از ولایات افغانستان، رادیوها از پرمخاطب‌ترین رسانه‌های افغانستان هستند، مخصوصا راننده‌ها، دکانداران، کارگران، مردم زراعت پیشه، خانم‌های خانه دار جزو شنونده‌های همیشگی رادیو هستند. رادیوها نیز اکثرا یا برنامه‌های تفریحی و موسیقی را نشر می‌کنند یا قالبی کاملا مذهبی دارند که در هر صورت تاثیرات مثبت و منفی خویش را بر افکار شنونده‌ها باقی می‌گذارند.

نکته قابل توجه در رادیوها، گردانندگان زن و یا شنونده‌های زن جوانی هستند که به برنامه‌های مختلف رادیویی زنگ می‌زنند و چون هراسی از دیده شدن و شناخته شدن ندارند، با نامهای مستعار، بی پروا و بدون ترس از خشونت فامیل یا اجتماع، حرف می‌زنند و می‌خندند.

آنچه بیشتر در رادیوها قابل تامل است شخصیت ساختگی گردانندگان برنامه‌هاست که فارغ از آنکه خودشان باشند حرف می‌زنند و تلاش می‌کنند تا توجه شنونده‌ها را بیشتر جلب کنند و رضایت مدیران خود را حاصل کنند و برنامه‌شان تبلیغات بیشتری به دست آورد؛ اینجا هم خشونت پنهان علیه زنان کارمند در رسانه‌ها اتفاق می‌افتد.

در طرف دیگر مخاطبین جوان زن و مرد قرار دارند که به این گرداننده‌ها یا حسادت می‌کنند و یا آنان را تحقیر کرده و نمادی از تربیت نادرست خانوادگی می‌دانند. گسترش آزار و اذیت‌های خیابانی، برخوردهای نادرست رانندگان تاکسی‌ها یا اتوبوس‌ها با مسافرین زن از جمله خشونت‌هایی هستند که این برنامه‌ها در آن تاثیر گذارند.

ج: رسانه‌های اجتماعی

فیسبوک، توییتر و تلگرام از پر مخاطب‌ترین رسانه‌های اجتماعی در افغانستان هستند، زنان زیادی نیز دارای حساب‌های کاربری در این رسانه‌ها هستند، اما واضح است که حضور زنان در این رسانه‌ها دارای امنیت کافی نیست و مشکلات زیادی را برای کسانی که با روحیه آزادتر از سایر زنان از آن استفاده می‌کنند، ایجاد کرده است. ساخت حساب‌های تقلبی، استفاده از عکسهای شخصی زنان و دختران و دریافت پیام‌های توهین آمیز و غیراخلاقی بصورت شخصی، نشر اتهامات اخلاقی در مورد زنان فعال مدنی و سیاسی، عرصه را برای حضور زنان در رسانه‌های اجتماعی به صورت آزاد تنگ‌تر ساخته است.

آنچه مهم است این است که افغانستان در شرایط خاصی قرار دارد و زنان بخش جدایی ناپذیری از این کشور هستند و احترام به حقوق آنان و تلاش برای گسترش برابری جز الزامات داشتن یک کشور آرام محسوب می‌شود، از طرفی خشونت علیه زنان یکی از بزرگترین معضلات این کشور است.

رسانه‌های افغانستان به عنوان یکی از پرنفوذترین و مفیدترین امکانات در دست داشته برای کاهش این خشونت‌ها می‌توانند نقش مهمی را بازی کنند، لذا بسیار مهم است که در کنار رعایت اصل آزادی بیان به محتوای برنامه‌ها و نشرات رسانه‌ها توسط مسئولین رسانه‌ها، نهادهای دولتی مسئول و نهادهای مدنی توجه بیشتر و جدی‌تری صورت بگیرد.

رسانه‌ها می‌توانند دو روی یک سکه باشند، یک روی سکه می‌تواند جامعه‌ای عاری از خشونت علیه زنان را به تصویر بکشد و روی دیگر سکه می‌تواند، به افزایش خشونت علیه زنان دامن بزند، حالا بهتر است فکر کنیم برای افغانستانی باورمند به آزادی بیان و حقوق زنان، کدام روی سکه را بها دهیم؟

:

.


Warning: Use of undefined constant php - assumed 'php' (this will throw an Error in a future version of PHP) in /home/dsawcoor/public_html/wp-content/themes/en/footer.php on line 7
  •    تلفن: 00 93 700 44 44 78
  •    ایمیل: info@dsawco.org
  •    آدرس:House #7- 1st St-BMC Alley- Karte 4- Kabul- Afghanistan

تیم ما